روایت متفاوت شهید صیاد شیرازی از عملیات فتح المبین و گرهای که به دست امام باز شد!
تاریخ انتشار: ۲ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۳۷۹۵۶۰
هید سپهبد علی صیاد شیرازی که سالهای متمادی از عمرش را در راه خدا به مجاهده گذراند و در آن مقطع فرمانده نیروی زمینی ارتش بود، در خاطرات خود به راهنماییهای امام و هدایتهای ایشان در عملیات فتح المبین پرداخته و اینگونه گفته است:
بعد از نصرت و پیروزی که خداوند متعال در نبرد طریق القدس نصیب رزمندگان اسلام کرد، نبرد سراسر معنویت بعدی، نبرد فتح المبین بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با تلاش حدوداً سه ماهه، برنامه این نبرد را طرح ریزی کرده و نیروهایمان را از ابعاد مختلف مجهز کردیم. بعد از آموزش و سازماندهی، آنها را در چهار محور عین خوش، پل نادری دزفول، شوش و رقابیه متمرکز کرده بودیم. برای اینکه ترکیب مقدس ارتش و سپاه در قرارگاه کربلا به یک طرح واحد عملیاتی برسند، چقدر بحث و گفتگو صورت گرفت، خود بحث جداگانهای را میطلبد.
برای اجرای عملیات موضوعی برای ما ایجاد نگرانی کرده بود و آن وضعیت ماه در آسمان بود که ما بایستی در شبهای مهتابی عمل میکردیم که این مهتاب اواسط شب از نور کمی برخوردار باشد و اواخر شب تقریباً غروب کند. اسفند ماه بود و طبق محاسباتی که داشتیم، این شرایط در هفده ـ هجده فروردین ماه فراهم میشد. گرم این محاسبات بودیم که دشمن پیشدستی کرد و قبل از اینکه ما به او حمله کنیم زودتر به ما حمله کرد.
دشمن از محور تپههای رادار یا تپههای ابوصلیبی خات حمله کرد و با فشار آتش زیاد، قصد داشت قرارگاه فجر (یکی از قرارگاههای چهارگانه ما در عملیات فتح المبین) را با رزمندگانش از ارتش و سپاه توی رودخانۀ کرخه بریزد. فشار آتش زیاد بود و ما برای مقابله با آتش، مهمات کافی نداشتیم. خلاصه عرصه بر رزمندگان تنگ میشد. تا آمدیم این خطر را دفع کنیم، خطر دوم پیش آمد، آن هم در محور رقابیه. دشمن آنجا ضمن ریختن آتش سنگین پیشروی هم کرد و حدود دو کیلومتر وضعیت خودش را تغییر داد و جلوتر آمد؛ بنابراین ما از آن طرح چهار محوری که داشتیم، دو محورش تقریباً خنثی شده بود و حوادث غیر مترقبه برای ما پیش آورد و باعث ناقص شدن طرحمان شد. دیگر آن طرح کاملی که داشتیم وجود نداشت.
فشار آن قدر زیاد شد که در قرارگاه عملیاتی کربلا برادران ارتش و سپاه به این نتیجه رسیدند که ما در این شرایط سخت، در این تنگنایی که واقعاً نمیدانیم چه باید بکنیم؛ برویم از فرمانده معظم خودمان کسب تکلیف کنیم، که چکار باید کرد؟ حتی اگر قرار باشد عملیات هم صورت بگیرد، بهتر است از ایشان بخواهیم که استخاره هم بکنند که آیا عملیات بکنیم یا خیر؟ با آن وضعیت طرح ناقص و آن شرایط پیچیده، یا بایستی فرمانده محترم کل سپاه میرفت یا خود بنده که آن موقع مسئول نیروی زمینی ارتش بودم و نمیشد هر دو نفرمان با هم برویم. باید یکی از ما در جبهه میماندیم و اوضاع جبهه را کنترل می کردیم. قرار بر این شد که آقای محسن رضایی خدمت حضرت امام رفته و از ایشان کسب تکلیف کنند. برای اجرای این تصمیم، مساله زمان بسیار حائز اهمیت بود و رفت و برگشت از منطقه دزفول تا تهران به وسیله ماشین و وقتی که صرف آن میشد، به هیچ وجه به صلاح نبود. مانده بودیم که چکار بکنیم.
سرهنگ خلبانی از افسران بسیار شجاع نیروی هوایی در قرارگاه مسئولیت رابط نیروی هوایی را داشت ـ شهید حق شناس ـ ایشان مذاکرات ما را شنید و متوجه شد که چنین مشکلی داریم. گفت: اگر مایل باشید من به مسئولیت شما، با هواپیمای اف ۵ شکاری دو کابینه یک نفر از شما را ظرف بیست دقیقه به تهران میبرم و بیست دقیقه هم برمی گردانم. منتهی، چون تا حالا چنین کاری صورت نگرفته، مسئولیتش به عهده من نیست. باید خودتان مسئولیتش را قبول کنید.
برادرمان آقای رضایی پذیرفتند و گفتند: من حاضرم بروم. البته بعداً ما مطالعه کردیم، متوجه شدیم که واقعاً برای کسی که بخواهد توی هواپیمای شکاری، حتی بنشیند، کاری هم نکند بدون استفاده از تجهیزات، چقدر خطرات وجود دارد. چون با سرعت زیاد میرود حتی احتمال ایست قلبی هم وجود دارد. ولی به هر حال این خداوند متعال است که روحیه و توکل به رزمندگان و فرماندهان میدهد و این شجاعت و جسارت را به وجود می آورد؛ لذا ما دیدیم خیلی راحت این کار عملی شد. برادرمان آقای رضایی ظرف بیست دقیقه رفتند به تهران و شاید مثلاً نیم ساعت هم طول کشید تا جماران رسیدند. ده ـ پانزده دقیقه هم خدمت حضرت امام (ره) بودند، نیم ساعته برگشتند تا فرودگاه و بیست دقیقهای هم برگشتند تا دزفول.
حدوداً بعد از دو ساعت، آنچه را که ما میخواستیم انجام شود، صورت گرفت. حالا طی این مدت چه انجام شد؟ این را از زبان برادرمان آقای رضایی باید شنید، ولی آنچه که من در ذهنم مانده، این است که وقتی ایشان آمد دیدیم از چهره اش شادابی و نشاط و امیدواری و قوت قلب میبارد. همین خودش خیلی برای قرارگاه کربلا مهم بود، مطمئن شدیم که ایشان با دست پر آمده است. گفتیم خوب امام چه فرمودند؟ راهکاری دادند؟ آیا تاکتیک عملیاتی را به ما نشان دادند؟ گفت: نه، امام خیلی با آرامش، تشریح وضعیت سخت ما را گوش نمودند و تبسمی کردند و بعد از تبسم یک اطمینان قلبی دادند و فرمودند: «هیچ نگران نباشید و همچنان هم باید مصمم باشید که عملیاتتان را انجام بدهید». درخواست کردم استخاره بکنند. گفتند: «استخاره لازم نیست، ولی اگر مایلید که از قرآن هم قوت قلب بگیرید به نیت طلب خیر، قرآن را باز کنید و خداوند قلبتان را قوی بکند و حتماً موفقید ان شاءاللّه.»
خوب ما باید همانی را که امام تکلیف کرده بودند، اجرا میکردیم. تکلیف اول ما این بود که عملیات را باید انجام بدهیم. همه یکپارچه مصمم شدیم که عملیات انجام شود. کسی را نداشتیم که شک و تردید داشته باشد. این در حالی بود که میدانستیم طرحمان، طرح ناقصی است. دوم اینکه طلب خیر را نیت کنیم و قرآن را باز نماییم که این صحنه در تاریخ ثبت شد. قرآن را که باز کردیم. به لطف خداوند متعال سوره فتح آمد و این برای ما خیلی پر معنا بود و معلوم بود که خداوند اصلاً میخواهد حداکثر قوت قلب را به ما بدهد. آیات شریفه سوره فتح را یکی از برادران با صوت خوشی خواندند. برادران اشک شوق میریختند. واقعاً صحنه فراموش نشدنی بود، حالت عجیب خوشی پیدا کرده بودیم. بعد از خواندن این آیات همگی قوی تر، شاداب تر، مهیاتر برای عملیات آماده شدیم.
عملیات را شروع کردیم. بلافاصله، همان شب اول عملیات رزمندگان ما موفق شدند از ارتفاعات شاوریه، به ستون بیایند و جاده پل نادری به طرف دهلران را قطع کنند و تپههای علی گره زد را بگیرند. از آن طرف هم در فاصله حدود شصت کیلومتری، در محور دیگر رزمندگان آمده و از ارتفاعات عبور کردند و هر چند در طرفین آنها دشمن حضور داشت، توانستند پادگان و تنگۀ عین خوش را بگیرند و در آنجا مستقر شوند؛ و مراحل بعدی عملیات هم بسیار شکوهمند برگزار شد، آن هم با نام مبارک حضرت زهرا (س).
در آن عملیات حدود شانزده هزار نفر اسیر از دشمن گرفتیم. دو هزار کیلومتر مربع از زمینهای میهن اسلامی آزاد شد و مقادیر بسیار زیادی غنایم به دست ما افتاد. دشمن منهزم از محور چنانه به تنگۀ بلغازه و سپس به طرف فکه رفت و ما در ارتفاعات تینه مستقر شدیم و تنگۀ رقابیه، تنگۀ عین خوش، پادگان عین خوش، همه اینها به دست ما افتاد. آنقدر قوت قلب برای رزمندگان به وجود آمد که زمینه ساز شگفتی بعدی یعنی عملیات بیت المقدس و فتح خرمشهر شد. اساس این پیروزی لطف خدا بود، مدد الهی بود، نصرت الهی بود، آنهمه معنویت و روحانیتی که در صحنه نبرد حاکم بود همه بر مبنای اخلاصی بود که رزمندگان اسلام داشتند و خداوند آنگونه دستگیری میکرد، ولی جایگاه مقام ولایت و مسئولیت سنگین فرمانده کل قوا اینجا بیشتر برای ما نمودار شد که چگونه جبههها را هدایت میکند.
باشگاه خبرنگاران جوان سیاسی دفاعی امنیتیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: شهید صیاد شیرازی نیروی زمینی ارتش فتح المبین بیست دقیقه عین خوش برای ما
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۷۹۵۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دفاع مقدس برگرفته از تاسوعا و عاشورای حسینی است/ عملیات وعده صادق نتیجه خون شهداست
سردار سرتیپ دوم پاسدار ظهراب قنبری در پیش کنگره یادواره ۱۵۰۰۰ هزار شهید استان فارس کازرون گفت: یکی از عملیاتهای سرنوشت ساز که فشار بر پیکر ارتش بعث عراق وارد کرد و باعث صدور قطعنامه شد عملیات در شلمچه بود که توسط گردان حضرت زینب (س) و امثال آن انجام شد.
فرمانده لشکر ۱۹ فجر گفت: دفاع مقدس ما برگرفته از تاسوعا و عاشورا حسینی است و جبهههای مقاومت در منطقه خروجی دفاع مقدس است.
او تصریح کرد: عملیات وعده صادق و تنبیه متجاوز نتیجه خون شهداست و باید قدردان خون شهدا و خانوادههای آنان و ایثارگران باشیم.
سردار ظهرابی اضافه کرد: در هشت سال دفاع مقدس دشمنان میخواستند انقلاب را خاموش کنند که امام خمینی (ره) در این خصوص فرمودنند ما در هشت سال دفاع مقدس انقلابمان را به جهانیان صادر کردیم.
او در این ما با گرامیداشت یاد و خاطره فرماندهان شهدای گردان حضرت زینب (س) از دلاور مندیها و رشادتهای رزمندگان این گردان در هشت سال دفاع مقدس نکاتی را بیان داشتند.
همچنین در این مراسم امام جمعه کازرون حجتالاسلام والمسلمین محمد صباحی با گرامیداشت یاد شهدا حضور همه رزمندگان گردان حضرت زینب (س) دوران دفاع مقدس در شهرستان کازرون را خیر مقدم گفت و تعدادی از فرماندهان و یادگاران به جا مانده از این گردان حاج کاظم پدیدار، امین افشار، بازیار و ساجدی به خاطره گویی از رشادتهای رزمندگان پرداختند.
شعر خوانی شاعر انقلابی دکتر دهقانیان فرد و اجرای سرود مالک اشتر از دیگر برنامههای این یادواره بود.
باشگاه خبرنگاران جوان فارس شیراز